دوگانگی حضور

(برای آنانکه چشم به راه ناجی بشر اند)

تقدیری در کار نیست

نفرتی خلق شده در خواسته هایی برگرفته از غرور

تجاوزی از پیش تعیین شده برای هر برگ از روزشمار تاریخ

تلاشی بی وقفه برای بر هم زدن اندک تعادل باقی

افتخار سرافکندگی ، تنها میراث بشر برای آیندگان

گردش زهر زندگی در رگ نومیدی ، پیامد عصر دلتنگی

تناقضی ابدی ، حاکم مطلق بر گردش ادوار

هیجانی خود خواسته و ابرازی از سر شوق

تا که گواه خوشبختی فردا باشد

ریزش اشک برای رویش لبخند ، تپش قلب شب آدینه ی "سهراب" را می طلبد . (سهراب سپهری)

گذر راحیه ی پر حجم سکوت در خاطر شهر شب تابستان

یادآور غربت تندیس ساعت های برباد رفته ی عمر

و پایان تراوش افکار

همراه با تلاطم درونی فلسفه ی بی نام وجود

آنگاه که زبانه اشتعال در عمق تبارش پیداست

بی تردید ، فروپاشی آنی قرن تمدن در راه است

ستایش عظمت دسته ی کلاغان سیاه در انتهای غروبی پاییزی

فکر بیتوته ی احساس در دورترین نقطه ی شب

ابراز اندوهی غمناک از سر لطف در لحظه ناپاک حضور

بی انتها ...

... در انتظار اندیشه ای به دور از تکرار فرداها

------------------------------------------------------

سیاوش - تابستان 1386

تقدیم به قهرمان افسانه ای آزادی خواهان جهان ، ارنستو چه گوارا

www.siavash.cov.ir